1- کارشناسارشد ارتباط تصویری، دانشکده هنر، دانشگاه شاهد، تهران، ایران. 2- دانشجوی دکتری پژوهش هنر، دانشکده هنر، دانشگاه شاهد، تهران، ایران.
چکیده: (100 مشاهده)
گلیم گیلان، یکی از کهنترین و اصیلترین صنایعدستی ایران است که زندگی مردم منطقه در آن با اشکال نمادین، نقوش حیوانی، گیاهی، انسانی و انتزاعی و نقش اشیاء به خوبی جلوهگر شده است. پوشاک، در طول تاریخ نشاندهندۀ فرهنگ، شخصیت و مقام افراد بوده و بهدلیل اهمیت زیاد در زندگی مردم، گاه ریشه در سنت و باور مردم داشته است. هدف از این پژوهش، شناسایی قابلیتهای برجستۀ زیباییشناسانه در گلیم گیلان و فراهم ساختن موقعیتی است که بتوان از این طرحها و نقوش قدیمی و سنتی در طراحی پوشاک مدرن و در قالب لباس فرم اداری بهره جست. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسشها بوده است: آیا نقوش به کار گرفته شده در گلیم گیلان، قابلیت کاربرد در پوشاک به ویژه فرمِ اداری زنانه و مردانه را دارند؟ آیا طراحی این پوشاک فقط در این منطقه کاربرد دارد؟ جامعه آماری تحقیق، نقوش گلیم گیلان و حجم نمونه، 28 گلیم میباشد. به استناد مطالعات کتابخانهای و میدانی و با روش توصیفی- تحلیلی و شیوۀ مطالعه کیفی، این طرحها و نقوش، به مثابۀ دایرهالمعارفی نانوشته از نمادهای محلیِ تاریخی، میتوانند در بالندگی و توسعه دیگر هنرها نیز مؤثر واقع شوند. پس از بررسی جنبههای مختلف اجتماعی و اقتصادی صنعت هنر گلیم و ضمن مطالعه موقعیت و جایگاه آن، الگوهای پرکاربرد آن استخراج و قابلیت بهکارگیری آنها در پنج نمونه از پوشاک در فرم ستِ اداری زنانه و مردانه ارائه شد. این طرحها، با در نظر گرفتن کلیه جوانب فرهنگی، تاریخی، آیینها و مراسم مردم گیلان انتخاب شدهاند. نتیجۀ پژوهش، گویای آن است که نقوش گلیم گیلان با محیط طبیعی منطقه هماهنگی دارند که در طی هزاران سال شکل گرفته و به تکامل رسیده است. با کاربرد این نقوش سنتی در طراحی لباس، تلاش شده است تغییراتی در پوشاک مدرن با ماهیت رسمی و اداری ایجاد گردد.
Nosrati Liālamāni S, Yuzbāshi A. Identifying the Motifs of Gilan Kilim and Its Application in Designing Men's and Women's Office Uniforms. Journal of Iranian Handicrafts. 2021; 3 (1) :63-80 URL: http://hsi.kashanu.ac.ir/article-1-140-fa.html
نصرتیلیالمانی سپیده، یوزباشی عطیه. شناسایی نقوش گلیم گیلان و کاربرد آن در طراحی لباس فرم اداری زنانه و مردانه. نشریه هنرهای صناعی ایران. 1399; 3 (1) :63-80